گام سوم
سه شنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۰، ۰۷:۱۷ ق.ظ
چقدر از زندگیتون رو صرف تلاش در تغییر چیزهایی می کنید که خارج از قدرت شماست ؟ چقدر نگرانی و استرس و ترس و اضطراب رو تحمل می کنیم برای چیزهایی که اصلا تغییر دادنش کار ما نیست ؟ وقتی تلاشم رو برای یه امتحان می کنم ، چرا تا لحظه ی دریافت نتیجه درد و استرس و اضطراب رو تحمل می کنم ؟ وقتی حل کردن مشکلی از توان من خارجه ، چرا تمام روزم رو براش حرص می خورم ؟
خدا رو فراموش کردم ...
امروز می خوام بهترین تلاشم رو در راستای خواست و اراده خداوند ( که این اراده شامل همه ی کارهای خوبه ) بکنم و نتیجه رو بسپرم دست خودش ... چه باری از روی دوشم برداشته می شه ! چقدر خدای خودم رو شناختم ؟ چقدر بهش اعتماد دارم ؟ چقدر باورش دارم ؟ چقدر بهش ایمان دارم ؟
از من قوی تر ، مهربون تر ، عاشق تره ... پس وقتی من آنچه رو که اون خواسته انجام بدم ، نتیجه اش هر چی که باشه ، خوب یا ظاهرا بد ... باز هم خوبه ! دیگه لازم نیست بار عوض کردن دنیا رو به دوش بکشم ، لازم نیست درد و ترس رو تحمل کنم وقتی پشتیبانی مثل اون دارم .
۹۰/۱۱/۱۸