احساسم
سه شنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۱، ۰۵:۳۳ ق.ظ
یه احساس دارم که دوست دارم بنویسمش ... امروز یه شعر تو وجودم جوشید ... ولی اونقدر شور عجیبی تو وجودم بود که نتونستم کاملش کنم ... دلم می خواد یه شعر فوق العاده بشه ... و سر درگم موندم ...
گاهی سقوط نقطه ی آغاز میشود
گاهی سکوت معنی آواز می شود
...
با یک نگاه مشت دلم باز می شود
...
صد ناشناس محرم یک راز می شود
...
حس غریبی دارم امروز ... انگار باز یک پله بالا رفتم و مثل همیشه آگاهی درد شیرینی داره ... نیمایی که دیروز جایی بود که باید باشه رو امروز نقد می کنم ...
۹۱/۰۱/۲۹