ترجیح
دوشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۵:۰۹ ق.ظ
گاهی شخصی حرفهایی می زنه که عمل کردن به اون می تونه زندگی منو زیر و رو کنه ... ولی من وقتی میبینم که اون شخص خودش رعایت نمی کنه ، یا حتی می بینم که قیافش به این حرفا نمی خوره یا مدرک تحصیلی اش اندازه ی حرفایی که میزنه نیست و ... به راحتی از کنارش می گذرم .
امروزه یاد گرفتن اصول رو به شخصیتها ترجیح ندم ... برای من شخصیت طرف دیگه مهم نیست . اصولی که ازش حرف میزنه اهمیت بیشتری برای من داره . خدایی می تونه پیامش رو از طریق یه پرنده ، یه کارتون ، یه کتاب به من بده داره از طریق آدمهای مختلف با من حرف میزنه و من با خود بزرگ بینی و قضاوت و احساس تفاوت گوشهام رو محکم میگیرم که پیام خدا رو نشنوم چون از گوینده خوشم نیومده ...
گاهی اوایل پیام منو جذب می کنه و بعد شروع می کنم به جذب شدن به سمت پیام دهنده و اصل مطلب رو فراموش می کنم ... بدتر از اون اینه که وقتی پیام دهنده تکراری شد ... وقتی پیام دهنده چیزی نبود که می خواستم اصل ماجرا رو از یاد بردم و می رم دنبال راه خودم !
ولی مگه نشنیدم که می گفت : علم رو حتی از کافر بیاموزید ...
۹۱/۰۲/۱۱