خود خود زندگی
پنجشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۴:۵۳ ق.ظ
امروز جمله ای کلی حالم رو خوب کرد !
"خود خود زندگی رو دوست داشته باش "
و این خود خود زندگی چیزیه که فراموشش کردیم . زندگی من کارم نیست ، دوستانم نیستن ، کلاسهام نیستن ، فکرام هم نیستن ، کامپیوتر نوظهورم هم نیست ، ... هیچکدوم از اینها زندگی من نیستن . زندگی من دقیقا لحظه هاییه که توش هیچکدوم از اینها رو زندگی ام نمی دونم و فقط باهاشون زندگی می کنم . زندگی ام رو فقط تو لحظات مراقبه ام می تونم لمس کنم ، لحظه ای که میشینم با یه گل حرف می زنم و نوازشش می کنم ، لحظه ای که نفس کشیدن رو لمس می کنم ... زندگی من یه حضوره که پشت همه ی شلوغی ها گم شده ...
پی نوشت :
همخونه ی دوست داشتنی ای دارم که هر بار تلاش می کنه یه نظر بذاره و منو بشوره بذاره کنار ولی خدای عزیزم کد امنیتی رو بهش نمی ده و نمی ذاره ضایع شم ! اینجا در یه حرکت انتحاری خودم اقرار می کنم من شلخته ترین ، بی نظم ترین ، هپلی ترین پسر دنیام ... و خونه رو مثل جنگ جهانی به هم می ریزم ، خیلی خیلی کم ظرف می شورم و گاهی لباساشو می پوشم و باش می رم بیرون و همیشه اینقدر خسته میرسم خونه که نمی تونم بیش از یک ساعت به حرفاش گوش بدم !!!
آقا رضا دلت خنک شد ؟
در عین حال خیلی مهربونم ، آشپزی ام حرف نداره ، وقتی آشفته ای می تونم آرومت کنم ، کلی خوشتیپم و می تونی پزم رو بدی ... بازم بگم ؟
۹۱/۰۲/۲۸