من و خدا
چهارشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۱، ۱۲:۲۹ ب.ظ
از خدا خواستم عادتهای زشتم را ترکم بدهد
فرمود : خودت باید آنها را رها کنی !
از او درخواست کردم فرزند معلولم را شفا دهد
فرمود : لازم نیست روحش که سالم است
جسم هم که موقتی است .
از او خواستم لااقل به من صبر عطا کند.
فرمود : صبر حاصل سختی و رنج است
.
عطا کردنی نیست آموختنی است.
گفتم :مرا خوشبخت کن
فرمود:نعمت از من
خوشبخت شدن از تو!
از او خواستم مرا گرفتار درد و عذاب نکند
فرمود :رنج از دلبستگی های دنیایی جدا و به من نزدیک ترت
میکند
از
او خواستم روحم
را رشد دهد
فرمود: نه تو خودت باید
رشد کنی
من فقط شاخ و برگ اضافی ات را هرس میکنم تا بارور شوی
از خدا خواستم کاری کند از زندگی لذت کامل ببرم
فرمود : برای این کار من به تو زندگی
داده ام.
از خدا خواستم کمکم کند همان قدر که او مرا دوست دارد
من هم دیگران را دوست بدارم
خدا فرمود : آها بالاخره اصل مطلب دستگیرت شد.
۹۱/۰۴/۲۸