نیم نوشته

نیم نوشته های من

نیم نوشته

نیم نوشته های من

نیم نوشته

تجربیات 5 ساله ی من از زمانی که روی زمین فرود اومدم

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

خدایا ... خودت ...

دوشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۱، ۰۶:۲۴ ق.ظ
لحظاتی هست که انگار آخر آخر دنیاست ... لحظاتی هست که انگار هیچکس تو دنیا نیست که بتونه نجاتت بده ... لحظاتی که انگار هیچکس درکت نمی کنه ... لحظاتی که درد امونت رو می بره ... لحظاتی هست که اونقدر درمونده ای که از همه چیز و همه کس نا امیدی ... تو اون لحظات چه می کنی ؟! این سوال رو دقیقا و همین لحظه دارم از خودم می پرسم ... حالا که آخر دنیاست ... حالا که دیگه چیزی واسه باختن نیست ... پس بذار آروم بگیرم ... بذار ماهیچه های سرم که دارن انگار منفجر میشن بس که منقبض شدن رو رها کنم ... بذار کمی نفس عمیق بکشم ... بذار ذهنمو ساکت کنم و فقط نگاه اطرافم کنم ... سکوووووت ... و چقدر فکر نکردن خوبه ... حالا نگاهی به اطرافم می کنم ... آدمهای کوچیک با مشکلات کوچیک ... چرا باید از اونها کمک بخوام ؟!  و یک لحظه چشمامو می بندم و می گم ... خدایا ... خودت ...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۵/۲۳
نیم نوشته

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی