نیم نوشته

نیم نوشته های من

نیم نوشته

نیم نوشته های من

نیم نوشته

تجربیات 5 ساله ی من از زمانی که روی زمین فرود اومدم

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

خداوند

پنجشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۱، ۰۶:۲۴ ق.ظ
چه وقتهایی یاد خدا می افتم : وقتهایی که حس خوبی رو در قلبم لمس می کنم ، وقتی که به زیبایی ها ، عظمت و شگفتی ها بر می خورم ، وقتی که در مقابل چیزی احساس کوچک بودن می کنم ... چرا ؟ اینها چیزهایی هستن که قلبم بهم می گه باهاش آشناست ... قلب من احساسات خوب ، زیبایی و عظمت رو درون خودش داره ... قلب من خدایی رو در خودش داره که من روزگاری فراموشش کرده بودم ... سالها زنگار اشتباهاتم روی قلبم رو پوشونده بود و امروز که با پاک کردن این زنگار کم کم نور درون قلبم داره خودش رو به زندگیم می تابونه ... با بودن این نور انگار تو این دنیا تشخیص مسیر اونقدرها هم سخت نیست ... هر وقت قلبت آروم گرفت و خدای خودت رو حاضر دیدی و لبخند زدی ... و از آنچه انجام دادی شاد بودی ...یعنی درست ... هر وقت بی تاب بودی ، عذاب وجدان داشتی ، روت نمی شد به صدای اذان گوش بدی ، روت نمی شد تو چشای خدا نگاه کنی ... و از کرده ی خودت  غمگین بودی ...   (نمی دونم انسانهای دیگه هم آیا وقتی اشتباهی می کنن قلبشون به درد میاد یا نه ... ولی این روزها برای من اینطوره ) خدای من همه ی خوبی ها و زیبایی هاست ... می خوام شبیهش بشم ... می خوام عین خودش بشم ... مهربون ، بخشنده ، بزرگ ، زیبا ... خدای من در مورد کسی قضاوت نمی کنه ... می خوام قضاوت نکنم ... خدای من عاشقه ، می خوام عاشق باشم ...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۸/۱۸
نیم نوشته

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی