عشق بلاعوض
دوشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۱۲ ق.ظ
امروز صبح که بیدار شدم و طبق روال به چندتا از دوستای بهبودی پیام دادم ، یه دوست تازه وارد گفت داره میره پیش راهنماش تا سوالای قدمی که جامونده رو باهم کار کنن ... و من راهنماش رو خوب می شناسم که هر روز ساعت 9 به بعد بیدار میشه و امروز به خاطر این دوست تازه وارد 7 از خواب پاشده بود ...
توی دلم احساسی انفجاری از شعف و لذت حس کردم ... این احساس حاصل چی بود ؟! این حس حاصل برخورد با یه عشق ناب بود ... با دلیل زنده بودنمون ... با ... نگفتنیه ! فقط می دونم که عشق بلاعوض ... از خود گذشتگی بی چشمداشت ... خدمت کردن ... زیباترین چیزیه که در زندگیم شناختم و همواره انجامش و حتی دیدن اینکه آدمهایی هستن که حاضرن به خاطر رشد دیگران و بی چشمداشت از خودگذشتگی کنن حالم رو خوب می کنه ...
مگه حاصل کارکرد دوازده قدم ، شناخت خودم ، نواقصم ، زندگیم ، روابطم ... نمیشه همین ... عشق بلاعوض
۹۲/۰۵/۱۴