آشفتگی ...
شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۲، ۰۶:۲۶ ق.ظ
این روزها آشفتگی فکری رو با تمام وجودم حس می کنم ... این فکر بی انصاف روزها براش کافی نبود ، شبها توی خواب هم رهام نمی کنه و دائما در حال کاره ... بله ! من متخصص حمل افکار بحران زا هستم ... من متخصص غرق شدن در مسئولیتهام هستم (طوری که باقی زندگیم رو تحت شعاع قرار میده ) ، من متخصص افراط و تفریطم ! (به این میگن غیر قابل اداره شدن زندگی )
این روزها تنها لحظاتی که ذهنم آرومه ، لحظاتیه که کتاب تمرین نیروی حال (اکهارت توله ) رو می خونم ... و چقدر سخته تمرین در لحظه ی حال بودن .
ذهن آشفته ی من عادت کرده نگران یا مشتاق آینده ی کذایی باشه ... عادت داره حسرت گذشته ی گذشته رو بخوره و ترک این عادت کار راحتی نیست ...
امروز صبح داشتم فکر می کردم چند درصد روزم رو در لحظه ی اکنون هستم و باقیش رو کجا هستم؟ ... وقتی توی توهم هستم و فکرم جای دیگست انگار که اینجا نیستم و زندگی نمی کنم ... پس نتیجه ی منطقیش اینه که من 99 درصد عمرم رو زندگی نمی کنم ! و چقدر حیفه ...
خداوندا ، آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم
شهامتی که تغییر دهم آنچه را که می توانم ...
و بینشی که تفاوت این دو را بدانم ...
۹۲/۰۵/۲۶