ریشه یابی مشکلات
امروز با حس وحشتناکی مواجه بودم ... آشفتگی خیلی زیاد و حس داغون بودن ... خوشبختانه این روزها اونقدر ابزارهای ساده و زیبا در دسترسم هست که بتونم احساسات بد رو حمل نکنم و بفهمم از کجا سرچشمه می گیرن ... یکی از این ابزارها ترازنامه است .یه ترازنامه شخصی ...
شروع کردم به نوشتن . تمام مشکلاتی که دارم و به ذهنم رسید رو نوشتم ، همه رو ... یه لیست 10-15 تایی شد ... اتفاق جالب این بود که فهمیدم ذهن من واسه بزرگ کردن مشکلاتم موازی کاری می کنه و مشکلات مشابه و وابسته رو مستقل نشون می ده ... بعنوان مثال بی نظمی خونه و بی نظمی محل کار و بی انظباطی مالی و ... همه رو تونستم با یه علامتی مساوی روبروی هم بنویسم و وقتی آخر سر تراز گرفتم نتیجه شد "بی نظمی" ... جالبه که مشکلاتی که به نظر کشنده می اومدن تبدیل شدن به دو مشکل ... که ریشه ی اونها هم دو نقص اخلاقی بود ... حالا می دونم ریشه ی مشکل کجاست و باز برای روبرو شدن باهاش ابزار دارم ...
خوب نیست اوضاع خوب نیست . احساس شکست میکنم چند سالی و برای موضوعی پیگیری کردم و در آخر جوابی که دیدم افتضاح بود با بی مهری جواب گرفتم و از خودم نا امید شدم ، خیلی بده خیلی بد ...
به خوبی میدونم جمله هام پراکنده شدن ، خوب ننوشتم اما ذهن آشفتم حرف زد .ببخشید