من ، نه خوب ، نه بد
يكشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۰، ۰۴:۰۳ ب.ظ
نمی خوام از خودم بت بسازم ... نمی خوام پیش همه اونقدر خوب باشم که خودم نباشم . من ترکیبی از نقاط ضعف و نقاط قوتم و تفاوتم با بقیه اطرافیانم در دو چیزه . اولی اینکه می دونم دارم کجا می رم و چکار می کنم ، مشتاق و جستجو گرم . دوم اینکه در هر لحظه سعی می کنم که نقاط قوتم قوی تر و نقاط ضعفم ضعیف تر باشه ... همین ! من تازه اومدم روی زمین شما ... پس ترجیح می دم شروع نکنم به نقاب زدن .
امروز احساسای نیما رو زیاد دوست نداشتم . نیما نمی تونه به خاطر ترساش جایی که خیلی راحت باید حرفشو بزنه ، احساسشو بیان کنه . نیما هنوز از شکستن می ترسه ، از رد شدن می ترسه ، از نگاه شماتت آمیز می ترسه ... و اینهمه ترس رو ساعتها حمل می کنه ...
امروز خوب هم بودم ، شاد هم بودم ، شعر هم گفتم ... اما دارم خودم رو شماتت می کنم .
تا بزرگ شدن و بیدار شدن راه درازی پیش رومه . من براش هر روز دعا می کنم ، شما هم برای نیما دعا کنید .
۹۰/۱۱/۰۲