نیم نوشته

نیم نوشته های من

نیم نوشته

نیم نوشته های من

نیم نوشته

تجربیات 5 ساله ی من از زمانی که روی زمین فرود اومدم

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

افسردگی

پنجشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۰، ۰۲:۰۹ ب.ظ
تجربه عجیبی رو از سر گذروندم (یا دارم از سر می گذرونم ) . یک روز صبح از خواب بیدار شدم و بشدت افسرده بودم ... چیزی خوشحالم نمی کرد (مطلقا هیچ چیز ) و احساس می کردم جز خدا هیچ کس نیست که بتونه کمکی بهم بکنه . به وبلاگم نگاه می کردم و احساس انزجار می کردم از راه و اصول روحانی و هر آنچه که گفته بودم و تجربه کرده بودم ! دلم مرگ می خواست ... و عجیب بود ! انتظار چنین اتفاقی رو بعد یکسال و نیم پرواز روی ابرها نداشتم ! کجای کارم می لنگید ؟ کجا اشتباه کرده بودم ؟ و درس امروزم این بود ... من یه انسانم ، بدنی دارم که با زیاد شدن یه هورمون می تونم عاشق بشم و با نبود یکی دیگه می تونم افسرده بشم !!! ممکنه شامی بخورم که باعث افسردگی ام بشه (که به تجربه سوسیس و کالباس و ... چنین بلایی رو سرم میاره ) و فرداش ... به همین سادگی ! ظهر با آرزوی مرگ خوابیدم و عصر با آرامش همیشگی ام از خواب بیدار شدم ... من نیما هستم ، آدمی شاده و در مسیر رسیدن به بیداری حرکت می کنه .
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۱۲/۲۵
نیم نوشته

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی