نیم نوشته

نیم نوشته های من

نیم نوشته

نیم نوشته های من

نیم نوشته

تجربیات 5 ساله ی من از زمانی که روی زمین فرود اومدم

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

دوست

پنجشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۱، ۰۴:۴۶ ق.ظ
امروز مطلبی درباره سلامت روان می خوندم ... خدا رو شکر که امروز که وقتی به  وضع روانم بعد از هزاران روز ناسالمی ، افسردگی ، پژمردگی و ... نگاه می کنم نزدیک به دو ساله که به تعادل و سلامت نسبی رسیده ... نشانه های سلامت روان رو اینجور نوشته بود : احساس تعهد میل و اشتیاق به زندگی و توانایی خندیدن و شاد بودن توانایی مقابله با استرس و ایستادگی در برابر مشکلات داشتن هدف و معنا در فعالیت ها و روابط انعهطاف پذیری در برابر آموزش چیزهای جدید و سازگاری با تغییر توانایی ساخت و حفظ روابط مسرت بخش اعتماد به نفس و عزت نفس بالا برقراری تعادل بین کار و تفریح و استراحت و فعالیت ... اما در ادامه ی مطلب چیزی رو نوشته که مثل کارتونها یه لامپ بالای سرم روشن شد و ذهنم جرقه زد ... داشتن کسی که بتونی احساساتت رو بهش بگی ... داشتن کسی که حرفهات رو بشنوه ... باعث ایجاد سلامت روان میشه . یادمون نره به هر کسی اعتماد نکنیم ... یادمون نره برای دوستی که درکمون کنه لزوما دنبال جنس مخالف با اسب سفید نگردیم ... یادمون نره برای دوستی جای تفاوت ها اول دنبال نقاط مشترک بگردیم ... یادمون نره دوستی داد و ستد نیست ... و من امروز نه یکی ، نه دوتا ، که کلی دوست دارم که درکم می کنن ، گوشهای آماده ای که می تونم تمام آنچه درونم هست رو بیرون بریزم ، و حتی دوستی دارم که نگفتنی ترین رازهام ، احساس گناه ها و خجالت هام رو بی ترس افشا شدن می تونم بهش بگم ... امروز قدر دوستهام رو بیشتر می دونم و بهشون می گم دوستشون دارم  . ********* راستی دوستی که باهاش زندگی می کنم شاکی شد که تو وبلاگت هیچی درباره من ننوشتی ! مگه من نقشی توی زندگی ات ندارم !!! و من بطور اختصاصی مطلب زیر رو درباره "نقش غلامرضا در زندگی انسان " تقدیمش می کنم ! دوست خوبی دارم که امروز وقتی به آرامش چند ماهه اخیرم نگاه می کنم قدرش رو بیشتر میدونم . نمی دونید چه احساسی داره وقتی با کسی زندگی کنی که درکت کنه ، غرغر نکنه (جز در مواردی که از دستت داره منفجر میشه ) ، وقتی حرف میزنه تلویزیون نگاه کنی ، وقتی حرف بزنی همه ی حرفاتو گوش کنه ،  پذیرش همه ی دیوانگی هات رو  داشته باشه ، بذاره خونه رو با وسایل کامپیوترت منفجر کنی و هیچی نگه ، هیچوقت دعواتون نشه ، هیچوقت نگه غذات اینجوری بود و اونجوری بود (بجز در مواردی که اونقدر فلفل تو غذا میریزم که تمام صورتش جوش بزنه ) ، هرچقدر اذیتش کنی تحمل کنه ! ، همیشه تو آشپزی کنی و اون ضرفا رو بشوره ، هر وقت بخوای بد اخلاقی کنی و حالت گرفته باشه بتونی سر اون خالی کنی ، هر روز با ماشینش از کلاس برسوندت خونه و هر وقت نیاد دعواش کنی ، هر چی میگه رد کنی ! هر چی میگی تاییدت کنه ،  هر وقت لازم بشه بابا صداش کنی و جای بابات جاش بزنی ، هر وقتم لازم باشه داداشت بشه ! حیف که منو به فرزندی قبول نمی کنه ، برام زن هم نمی گیره ، یه شرکت درست و درمون هم واسم راه نمی ندازه ، واسم خونه هم نمی خره ، حساب پس اندازشم باهام شریک نمی شه !!!!! کی گفته فرشته ها یا خانومن ، یا پسرهای جوون زیبا رو هستن ؟ تقدیم به فرشته ی سیبیلو ، مو وزوزی ام غلامرضا !!!!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۳/۰۴
نیم نوشته

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی