آرزوهای دست نیافته
چهارشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۱، ۰۶:۳۹ ق.ظ
دوست دارم فلان کار رو بکنم ولی نمی کنم ، دوست دارم فلان جور باشم اما
نیستم ، دوست دارم فلان جور زندگی کنم اما نمی کنم ... چرا ؟! این چیه که
جلوی ما رو می گیره که اونی باشیم که می خوایم ، طوری زندگی کنیم که می
خوایم و کارهایی رو انجام بدیم که می خوایم ...
اولین فکری که به ذهنمون می رسه : زندگی نذاشت ، شرایط نذاشت ، خدا نذاشت ، خانواده نذاشت ...
ولی
آیا هیچکدوممون نقش خودمون رو می بینیم ؟! حقیقت اینه که اصلا اعتقاد
ندارم جز خدا کسی بتونه جلوی رشد ، تغییر و پیشرفت زندگی یک نفر رو بگیره !
باز هم تإکید می کنم به زندگی انسانهای بزرگ و موفق نگاه کنید ... اکثرشون
شرایطی سخت تر از شرایط امروز ما رو گذروندن ... ولی بزرگ شدن ، موفق شدن و
اون طور که خواستن زندگی کردن .
چیزی که جلوی رشد و تغییر ما رو می
گیره خودمونیم ! ذهنمون ! افکارمون ... افکار تو رفتارتو می سازن ، رفتارت
شخصیتت رو ، شخصیتت زندگی و سرنوشتت رو ...
وقتی فکر می کنم تغییر ممکن نیست و سخته ... پس ممکن نیست و سخته !
وقتی فکر می کنم می تونم به هر چه که می خوام برسم ... پس می تونم به هر چه که می خوام برسم !
به همین سادگی . به قانون جذب و راز و ... فکر نکن ! هر چند از نظرم حقیقت دارند ولی مسیر برای من چیز دیگه ایه ...
وقتی فکر کردم که می تونم تغییر کنم پس شروع می کنم به حرکت . از سختی ها نمی ترسم . تلاش می کنم و حرکت می کنم .
چیزی که جلوی منو میگیره صدای ذهنمه ، همون صدای شیطان در وجودم (الذی یوسوس فی صدورالناس) ... صدایی که منو به بدی ها فرامی خونه .
چیزی
که جلوی منو می گیره که چیزی که می خوام باشم نواقص و کمبودهای اخلاقیمه :
بدبینی ، تنبلی ، غرور ، حسرت ، حسادت ، شهوت ، حرص ، ... هر کدوم از
اینها به راحتی جلوی هر حرکتی رو در من می گیره و من زورم به اینها نمی رسه
مگر اینکه وارد مسیر آرامش بشم و یاد بگیرم چطور تغییر کنم .
در
اوایل راه نیاز دارم مثل طفلی که تاتی تاتی کمکش می کنن ، کمکم کنن ! کسی
که از بیرون منو می بینه و راه رو قبل از من رفته بهم پیشنهادایی بده که
علیرغم ناآگاهیم بهشون عمل کنم ... صبر و زمان کمک می کنه که از مسیر
ناکامی و شکست بیرون بیام و موفق بشم ...
۹۱/۰۷/۰۵