نیم نوشته

نیم نوشته های من

نیم نوشته

نیم نوشته های من

نیم نوشته

تجربیات 5 ساله ی من از زمانی که روی زمین فرود اومدم

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

چقدر واسه خودم زندگی می کنم ؟

شنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۵:۴۸ ق.ظ
دیروز با چند تا از دوستام به طبیعت رفتیم ... و واقعا جای فوق العاده زیبایی بود ... توی خودم احساس نارضایتی ای رو تشخیص دادم ... یه غم کوچولو بود ... و نمی دونستم دلم چرا گرفت ... رفتم یه جای خلوت و به مراقبه نشستم ... و پیام خدا رو گرفتم : "من برای خودم زندگی نمی کنم " ، و جالبه که توهم تسلط بر زندگی ام هیچوقت به خوبی اجازه نمی ده این رو ببینم . برای این بود که چون فاز من با تعریفای جمع هماهنگ نبود نمی تونستم اونجا رو ترک کنم ... (نکنه ناراحت بشن ! نکنه درموردم اشتباه برداشت کنن ! نکنه از من فاصله بگیرن ! نکنه ... احساس نارضایتی ام برای این بود که شبیه اونا نمی تونستم تعریفای جذاب بکنم ( و شاید تعریفای جذاب اونا با ارزشهای من فاصله داشت ) ... تازه فهمیدم تمام لحظاتم رو جای سرشار شدن از لذت طبیعت به خودمشغولی فکری درگیر بودم که چه کنم که اونها لذت ببرن ، چه کنم که اونا از من راضی باشن ، چه کنم که اونا دربارم خوب فکر کنن ، چه کنم که ... پس خودم چی ؟ تازه با این درک متوجه شدم مسئله به اونجا و اون لحظه ختم نمی شه ! از مدل شونه کردن موهام واسه بیرون رفتن (که نکنه جلف به نظر بیاد ، نکنه نامرتب به نظر بیاد ، نکنه نکنه نکنه ... ) شروع می شه ، نشستنم تو تاکسی که آیا بوی اودکلنم خوبه و دیگران رو آزار نده ادامه پیدا می کنه ، نکنه راننده تاکسی پول خرد نداشته باشه و ... پس من چی ؟ عجب قفسی اطرافم درست کردم ... می خوام سعی کنم تمرین کنم : نکنه نیما شاد نباشه ، نکنه نیما آزاد نباشه ، نکنه نیما راحت نباشه ، نکنه نیما به رشدش بی توجه بشه ، نکنه نیما لذت نبره ...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۲/۰۲
نیم نوشته

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی