نیم نوشته

نیم نوشته های من

نیم نوشته

نیم نوشته های من

نیم نوشته

تجربیات 5 ساله ی من از زمانی که روی زمین فرود اومدم

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

تغییر

دوشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۵:۲۸ ق.ظ
این جمله بارها و بارها در زندگی ام رد و بدل میشه ... "اگه تغییر نکنیم محکوم به سقوطیم " . ولی تغییر من از کجا شروع شد ؟ این تغییر چی هست ؟ خیلی ها رو میشناسم که دوست دارن تغییر کنن ولی چرا بین اینهمه آدم ، از بین 1000 تا آدم یکی تغییر می کنه و بقیه با آرزوش زندگی می کنن !؟ از خودم می گم ... تمام زندگی ام رو در فکر تغییر بودم ، تغییر خودم ، تغییر شرایط ، بهتر شدن ، رسیدن ... ولی همه ی اینها "فکر" بود ! ... و روز رسید که "تصمیم " گرفتم . و دقیقا فرق در اینه که فکر ، فکر به دنبال داره و تصمیم ، عملکرد ... چیزی که باعث میشد تمام 29 سال قبل نتونم شروع کنم ترس بود ... ترس از درد ... ترس از دست دادن ... ترس از مسیری که پیش رومه ... ترس از سختی هایی که سر راهم قرار می گیره ... و تو این مدت که با ترسهام زندگی می کردم دردها کشیدن ، خیلی چیزها رو از دست دادم ، مسیرهای ترسناکتری رو پیمودم ، سختی هایی کشیدم و ...  روزی که تصمیم گرفتم ، یاد گرفتم که برای تغییر لازم نیست چشم انداز 100 ساله داشته باشم ! لازم نیست یکدفعه تبدیل بشم به یه قدیس ... قرار نیست یکدفعه همه چیز زیر و رو بشه ... فقط کافیه از چیزهای کوچک شروع کنم و یک روز تغییر کنم ... شاید از غلبه بر تنبلی و شستن یک استکان شروع شد ، یا  یه پیاده روی کوتاه ، علیرغم اینکه ترجیح می دادم توی خونه چرت بزنم ... از نیانداختن آشغال روی زمین ، رد شدن از خط عابر پیاده ، کمی مهربانتر بودن ... و همه ی اینها چقدر آسون بود ... و تغییر کردن یک روز یک روز خیلی قشنگ بود ...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۲/۱۱
نیم نوشته

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی