نیم نوشته

نیم نوشته های من

نیم نوشته

نیم نوشته های من

نیم نوشته

تجربیات 5 ساله ی من از زمانی که روی زمین فرود اومدم

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

سخت گیری

دوشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۴:۵۹ ق.ظ
اینروزها افرادی رو اطرافم می بینم که بسیار سخت گیر هستن - و با وجود سخت گیری خیلی سطحی نگر و ظاهر بین - و افرادی رو می بینم که بی خیالن - و باز خیلی سطحی نگر و ظاهر بین - و توی این دو گروه می بینم که هیچکدوم توی روند رشدشون ... قضاوت نکنیم بهتره ! ولی همیشه بحث ما در مورد تعادله ... من سخت نمی گیرم ، ساده هم نمی گیرم بلکه جدی میگیرم ... شاید به جای حرص خوردن و غر زدن و قیافه ی آدم های جدی رو گرفتن تو هر شرایطی با لبخند ، آینده نگری ، صبر  و پشتکار (و یادآوری خدایی که هر وقت کار درستی انجام بدم پشتمه و هوامو داره ) کارم رو انجام می دم و نگران نتیجه اش هم نمی مونم ... همین ! یه مثال بزنم . توی خونه یه کلاس داشتیم . پنج ، شیش تا بچه ی شیطون دورم بودن (منظورم از بچه جوانان بالای ۲۰ سال بود ! که کودک درونشون بیدار شده )  مثل کلاس اولی ها به محض اینکه بین سوالا بهشون استراحت می دادم تو سر و کله هم می زدن ، یکی ولو می شد ، اونیکی کلشو می کرد تو ظرف میوه ... و وقتی جلسه رسمی میشد ، گوش می دادن ، سوال می کردن و مشتاق بودن ... از این کلاس لذت بردم ولی یکی از بچه ها (با ظاهر اخمو و جدی و ساکت ) بعد جلسه گفت دیگه نمیاد ... اینجا مسخره بازیه ... اینا احترام شما رو ندارن ... حرمت کلاس رو نداشتن ... من اسم این رو می ذارم سخت گیری ... حاضر شد فرصت یادگیری اش رو برای کلمه ای که حتی اشتباه معنی اش رو متوجه شده بود "حرمت" از دست بده ... من اگه جای اون بودم (که روزگاری بودم ) ... خودم آروم بودم ، خودم "حرمت " رو نگه می داشتم ، خوب گوش می دادم ... درسم رو می گرفتم و صبر می کردم ببینم بزرگ شدن بقیه چطور در طول زمانی کوتاه رخ می ده ...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۲/۱۸
نیم نوشته

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی