بازی جدی
دوشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۱، ۰۴:۵۵ ق.ظ
دیروز توی مجله ی موفقیت مطلبی خوندم که چیزهایی رو به خاطرم آورد ... می گفت : اول بفهم که زندگی یه بازی بزرگه ، بعد خیلی جدی بازی کن ! و واقعا اگه بصورت یک بازی بهش نگاه کنیم و آدمهایی رو ببینیم که غرق در نقششون شدن و نمی تونن در بیان ... لبخندی رو لبهامون میشینه که می تونی مدتها رو لبهامون بمونه !
توی یه بازی به قواعدش عمل می کنیم ... تلاش می کنیم بهترین باشیم ... تلاش می کنیم برنده بشیم ... اما حرص نمی خوریم ، کنترل نمی کنیم ، در عین جدی بودن سخت نمی گیریم ... لذت می بریم .
اینروزها وقتی دوستام با آشفتگی و در حالی که موهاشون سیخ شده و صورتشون سرخ شده و فکر می کنن آخر دنیاست برای کمک گرفتن پیشم میان (و تنها کمک من شاید همون گوش دادن و انرژی مثبتیه که می تونم بهشون هدیه کنم ) و لبخند و آرامش من رو می بینن که چطور مشکل عظیمشون ! با دو تا راه حل منطقی چقدر راحت قابل حله ! و نگرانی های وحشتناکشون چقدر پوچه و ترسهای کشنده و وحشتناکشون چقدر بیجاست ... تعجب می کنن !
اما اتفاقی که می افته اینه که اونا غرق بازی هستن ، و من که از بیرون بهش نگاه می کنن می دونم که موضوع اینقدر جدی و وحشتناک نیست ... و بخشی از بازی زندگیه ... اگه طبق قاعده عمل کنی طبق قاعده جواب می گیری !
وقتی غرق بازی میشم "صبر" رو یادمون میره ! و من توی این دو سالی که به زمین اومدم صبر رو به خوبی دارم تمرین می کنم و چه معجزه ایه این ابزار ...
وقتی غرق بازی میشیم "عشق " رو یادمون میره ...
وقتی غرق بازی میشم " لبخند " رو فراموش می کنیم ...
وقتی غرق بازی میشیم "لذت بردن " رو از دست میدیم ...
۹۱/۰۳/۰۱