نیم نوشته

نیم نوشته های من

نیم نوشته

نیم نوشته های من

نیم نوشته

تجربیات 5 ساله ی من از زمانی که روی زمین فرود اومدم

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

ترس

سه شنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۱، ۰۵:۵۰ ق.ظ
دیشب در مورد مطلبی مطالعه می کردم ... به نکته ای بر خوردم که باهاتون در میونش می ذارم ... ترس کجای زندگی ماست ؟ چقدر تو زندگی ما نقش داره ؟ ظاهرا چیزی که فورا به ذهن اکثر ما میرسه اینه که من ترسی ندارم ... بیاید ریشه ای تر به زندگیمون نگاه کنیم ! چقدر ترس از دست دادن ها ... ترس بدست نیاوردن ها تو زندگیمونه ؟ چقدر از انواع درد می ترسیم ؟ چقدر از نظر مردم و قضاوت مردم می ترسیم ؟ حتی خشم ما چقدر از ترسمون ریشه می گیره ... ترس اینکه دوست داشته نشیم ... تأیید نشیم ... حالا که خوب فکر می کنم می بینم چقدر ترس تو زندگیمونه ... بماند که چقدرشون واقعیه و چقدرشون غیر واقعی ... دقت کردید دائما برای فرار از وضعیت موجود (از ترس درد کشیدن ، مسئولیت ، تعهد ، اسارت و ... ) به چیزهایی چنگ میندازیم که از این حال فرار کنیم ؟!( سیگار ، مواد ، مشروب ، قمار ، رفیق بازی ، سکس ، پرخوری ... ) و درد آور اینجاست که هیچکدوم از اینها این ترس و  خلا رو از زندگی ما کنار نمی بره ... این روزها ترسهام رو دسته بندی می کنم : واقعی ، غیر واقعی ... لازم ، غیر لازم ... اینروزها سعی می کنم فرار نکنم ... این روزها می دونم که 99 درصد ترسهای من مربوط به لحظه ی حال نیست و به آینده ای مربوط می شه که نیومده ... اینروزها شهامت رو تمرین می کنم ... اینروزها به خدایی ایمان دارم که نور حضورش سایه ی ترسها رو از بین می بره ... خدایا ! مثل همیشه کمک کن به آنچه که می گم عمل کنم ... خدایا ! مثل همیشه کنارم باش تا نترسم و برای تو زندگی کنم ... نه نگاه مردم .
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۵/۰۳
نیم نوشته

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی