نیم نوشته

نیم نوشته های من

نیم نوشته

نیم نوشته های من

نیم نوشته

تجربیات 5 ساله ی من از زمانی که روی زمین فرود اومدم

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

منیت

سه شنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۱، ۰۳:۲۷ ب.ظ
امروز به دوستی برخورد کردم که از مشکلاتش برام گفت ... سعی کردم آرومش کنم ، آگاهش کنم و اشتباهاتش رو ببینه ولی اون هیچ چیز ندید و نشنید ... علت این بود که اونقدر نیاز داشت با وجود اشتباهش تأییدش کنم و اونقدر نیاز داشت که چیزی رو که می خواد از من بشنوه که چیزی رو که می گفتم نمی شنید ... تقصیر همه رو تو مشکلاتش پیدا می کرد ، همه مقصر بودن الا ... خودش برای شروع مسیر باید دست از "منیت" برداری ... دست از عقل کل بودن برداری ... دست از خودمحوری برداری ... باید بپذیری "من" شکست خوردم ... باید بپذیری "من" کم آوردم ... باید بپذیری اداره ی زندگی از دست "من" خارج شده ... باید بپذیری نقشه ها و روش های "من" برای خوشبختی و آرامشم جواب نداده ... پس حالا دست از من ، من کردن بر می دارم ... گوشهام رو باز می کنم و شنیدن رو تمرین می کنم ... به گفته ی راهنما ، حتی اگه مطابق میل "من" نباشه اعتماد می کنم و گوش میدم ... فکر کردن رو تمرین می کنم ... باید دست از " منیت " بر دارم . نترسید ! همه ی اینا که گفتم رو قرار نیست فردا صبح عملی کنید ! این مسئله طی یه فرآیند و کم کم  در طول مسیر اتفاق خواهد افتاد ... فقط کافیه از فردا گوش دادن رو تمرین کنید ... اقرار به ناتوانی در مقابل مشکلاتی که خودم برای خودم به وجود آوردم و اقرار به اینکه اداره ی زندگیم از دستم خارج شده و هیچ چیز اونطور که دلم می خواد نیست نیاز به فکری باز داره ... باید دست از خاله زنک بازی و مقصر دونستن زمین و زمون بردارم و تصمیم بگیرم همه چیز رو تغییر بدم ... همین ! این شروع مسیریه به نام مسیر آرامش ...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۶/۰۷
نیم نوشته

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی