زور اضافه !
يكشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۱، ۰۶:۵۵ ق.ظ
دیروز روز وحشتناک کاری ای رو گذروندم ...
یک سری کار که قرار بود پنجشنبه تحویل بدم هنوز (غروب شنبه ) به دستم نرسیده بود و قرار بود تا آخر وقت برسه . مشتری های من دو دسته شدن :
دسته اول کسایی که می اومدن ، سرزنش ، داد و بیداد ، دعوا ، بد و بیراه و ... که شما گفتید سی ام ارسال شده ! و انواع تهمت دروغگویی و کلاهبرداری و آدمکشی و ... !!! و ادعا می کردن ورشکسته شدن بخاطر این یک روز که کارشون دیر اومده و ... (و جالبه که تمام اینها برای تحویل هزار دونه کارت ویزیت بود !!!! )
دسته دوم کسانی بودن که با شنیدن توضیح در مورد مشکل در باربری و رسیدن کار با لبخند میرفتن و میگفتن وقتی کارها رسید تماس بگیر ! همین ...
کارها رسید ... حق با من بود و کارها به موقع ارسال شده بود و کم کاری از باربری بود ... به همه زنگ زدم . حالا تصور کنید کسایی که یک ساعت قبلش با داد و بیداد اینجا بودن چه حسی داشتن ... و اونهایی که با پذیرش برخورد کرده بودن ...
مسئله اصلی اینجاست که خیلی از ما در مسائلی که قابل تغییر نیست آنچنان زور اضافه می زنیم و انرژی منفی ای از خودمون متساعد می کنیم که خودمون و دیگران رو پر از احساسای بد ، خشم ، نفرت و ... می کنیم ، مشکل ایجاد می کنیم (حتی گاهی مشکلات قانونی ) و تا پای سکته می ریم و حتی به این فکر نمی کنیم که توی این مسئله ، (هر چند حق هم با من باشه ) داد و بیداد و لگد پرانی من چیزی رو حل می کنه یا دردسر برای خودم و دیگران درست می کنه ؟! آیا اینجا کاری از دستم بر میاد یا نمی آد ؟ چه کار مفیدی (مثلا برای زودتر رسیدن کارها) می تونم انجام بدم ؟ ...
وقتی دارم این رو می نویسم قلبم به درد اومده ... چون انسانیت و عشق برای بعضی ها خیلی زود فراموش شده ...
۹۱/۰۷/۰۲