مواجهه با مشکلات
يكشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۱، ۰۸:۴۷ ق.ظ
چون روزهای اخیر مشکلات زیادی رو پشت سر گذاشتم ، تجربم رو در مورد برخورد با مشکلات می نویسم ...
روزهایی هست که صدها مشکل کوچیک داری و جمعشون احساس خفگی بهت می ده ، روزهایی که احساس می کنی زیر بار مشکلات و مسئولیت ها کمرت خم شده و داری خفه می شی ...
اولین کار اینه که تمام مشکلاتم رو لیست می کنم ... با همین کار ساده متوجه می شم بسیاری از مشکلاتی که لیست کردم حتی ارزش فکر کردن ندارن و اصلا مشکل نیستن!
حالا می رم سراغ لیست : جلوی هر مسئله میزان اهمیتش رو با عددی مشخص می کنم و راه حل کردن اون رو می نویسم .
(گاهی مشکلاتی هست که اصلا حل کردن در توان من نیست و یا اصلا به من مربوط نیست ، اونها رو علامت می زنم و می سپرمشون دست خدا تا هر جور که صلاح می دونه حلشون کنه )
حالا به ترتیب اولویتی که نوشتم ، شروع می کنم یکی یکی به مشکلات رسیدگی می کنم ... معمولا طی چند ساعت همه چیز آروم و قشنگ می شه ... احساس رضایت به وجودم راه پیدا می کنه ...
(و گاهی از همین راهکار خودم استفاده نمی کنم و یک روز پر از تنش و استرس رو سر می کنم و با احساس بد ناتوانی و افسردگی و بدبختی ، تقریبا نیمه فلج یه گوشه ای میافتم و شروع می کنم به دلسوزی به حال خود !!! ) ... موفقیت هر کدوم از ما در گرو عملکرد ماست . من همیشه هم اونقدر که به نظر میاد خوب نیستم :) ولی در اغلب اوقاتم تلاش می کنم همونقدر که به نظر میاد خوب باشم !
۹۱/۰۷/۰۲