مشغله
پنجشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۱، ۰۶:۱۷ ق.ظ
چند روزه که اونقدر شلوغم که نمی نویسم . شلوغ ؟! خوب که فکر می کنم انگار این چند روز فکرم مشغول تر از خودم بوده ...
خیلی وقتها که فکر می کنیم شلوغیم و وقت سر خاروندن نداریم ! ! خیلی وقتها فکر می کنیم زیر بار مشکلات داریم خورد می شیم ، گاهی فکر می کنیم غرق غم و مشکل و کار و دردسر هستیم و همه چی به هم گره خورده ... فکر می کنیم ...
اما حقیقت اینه که فقط فکر می کنیم ! وقتی نگاه می کنیم می بینیم این ذهنمونه که داره واسمون احساس شلوغی ، غم ، استرس و ... میاره و بس !
اگه بهش فرصت بدیم می تونه خونه نشینمون کنه . اینطور مواقع چندتا کار انجام می دم که کمکم می کنه از این شرایط خارج بشم .
اول : چند دقیقه سکوت و مراقبه ... شاید با خوردن یک چای ؟ چند تا دون انار ، گوش دادن موسیقی بدون فکر کردن به هیچکدوم از مشکلات ... لذت بردن خالی از لحظه ی اکنون ...
دوم : مشکلاتم رو باز رو کاغذ میارم (و جالبه که این نوشتن بارها توی وبلاگ تکرار شده و درباره انواع ترازنامه نویسی بارها نوشتم . )
سوم : مشکلات واقعی رو از اونهایی که ربطی به من ندارن جدا می کنم و می فهمم کلی از بار مشکلات و احساسای مختلفی که به دوش می کشیدم ربطی به من نداشته !!!!
چهارم : مشکلات رو اولویت بندی می کنم و شروع می کنم به رسیدگی بهشون و تیک زدن .
پنجم : هر وقت ذهنم شروع به حرف زدن کرد فورا چند دقیقه مراقبه و استراحت رو واسه ساکت کردنش به برنامم اضافه می کنم ...
این رو هم بگم ، موفقیت این برنامه به میزان انرژی ام بستگی داره و اینکه آیا می تونم به صدای همیشگی شیطان درونم غلبه کنم یا نه ! گاهی تو لاک افسردگی می رم و چیزی در درونم این انزوا رو دوست داره . اینها زمانیه که کمی ، حتی کمی ، از مسیر آرامشم دور شدم .
۹۱/۰۷/۲۰