مراقبه
چهارشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۱، ۰۶:۰۷ ق.ظ
دیروز به درک جدیدی از مراقبه رسیدم ... اینکه چرا اون رو مکمل دعا می دونن ... چرا دعا درخواسته و مراقبه به گوش بودن برای شنیدن پاسخ ...
در حقیقت ما وقتی دعا می کنیم ، علیرغم خلوص نیتمون ... در پس افکارمون انتظار نتیجه و صورت درخواست نوشتن برای خدا و امر و نهی! برای اینکه چطوری خواسته ی ما رو اجابت کن و هزار تا فکر دیگه رو توی سرمون مرور می کنیم ...
و خدای مهربونم از این پررویی ما آدمها هرگز دلگیر نمی شه و مثل همیشه لبخند می زنه ...
اما مراقبه یعنی بعد از تلاش با ارتباط با خدا ... تلاش برای صحبت با اون ساکت و بی دست دست بشینیم ... دست از دستور دادن به خدا و زمین و زمان برداریم ، دست از افکار مزاحم و قضاوت و کنترل و برچسب زدن برداریم و ساکت بشینیم و خوب ببینیم که توی این دنیا همه چیز دقیقا سر جای خودشو ... هر چیزی دقیقا همون جاست که خدا خواسته و ما آدمهاییم که می خوایم تو ذهنمون همه چیز رو جابجا کنیم تا قشنگتر بشه !!! و واقعا آیا فکر می کنیم ما بهتر از خدا می دونیم ... !
سکوت و سکون مراقبه به من کمک می کنه جای افکار اضافی و مزاحم در سکوت ببینم که خداوند چه زیبا داره باهام صحبت می کنه ... در مراقبه جیر جیر یک جیرجیرک می تونه پیامی از خدا باشه که وقتی در سکوت و بی ذهنی هستی ترجمه ی خودت رو بهت هدیه میده ...
باز یاد کتاب کیمیاگر افتادم ... وقتی پسرک از پرواز دو تا عقاب نشانه ای دریافت کرد از وقوع جنگ و ...
۹۱/۰۸/۰۳